به گزارش خبرنگار حوزه، سیدمحمدعلی تقوی در این نشست با بیان اینکه هنر تصویری در میان سایر هنرها دارای جذابیت بیشتری است، گفت: یکی از مولفههای مهم هنرهای تصویری مسئله جذابیت است که این مولفه مهم در هنرهای تصویری اقتضائات خاص خودش را دارد.
به باور این کارشناس هنرهای نمایشی، جذابیت گاه ریشه در اوهام و خصایص غریزی و حیوانی انسان دارد که غالبا شامل جذابیتهای موجود در شبکههای اجتماعی و یا بسیاری از آثار سینمایی دنیا میشود که بر پایه غرایز حیوانی و اوهامی است که انسان را در همان سطح نگاه میدارد اما این جذابیت گاه ساحتهای معنوی انسان را به نمایش میگذارد و او را از جهان مادی فراتر برده و میتواند با جهانی فراتر آشنا کند.
وی با طرح این پرسش که چه کسی میتواند جذابیت جهان معنویت را آنطور که شایسته است به تصویر بکشد، افزود: اینجا یکی از نقاطی است که حضور اهل سلوک و طلبهها را و هر آن کس که جویای حقیقت بوده و در زندگی روزمره به دنبال گوهره انسانیت و حیات اخلاقی است، در عرصه هنر ضروری میکند.
تقوی، طلاب را از معدود گروههای اجتماعی دانست که به واسطه علومی که تحصیل میکنند و دغدغههایی که دارند، بیشتر عمر خود را صرف حقیقت و اخلاق و جهان غیب و این مفاهیم میکنند.
وی افزود: اینکه چه تعداد از این افراد به سلوک حقیقی میرسند یک بحث است، اما اینکه بین اقشار جامعه و گروههای اجتماعی مختلف، طلاب و روحانیون این موقعیت و فرصت را دارند که حیات اخلاقی را به بهترین نحو تجربه کنند یک حقیقت است.
تقوی خاطرنشان کرد: این موقعیت ویژه و منحصربفرد که تقریبا برای غالب مردم امکانپذیر نیست، تجربه زیستهای را میآفریند که باعث میشود مواجهه طلبه با زندگی از جنس متفاوتی باشد. البته این به معنای عدم تجربه دیگران نیست، بلکه موقعیت طلاب است که باعث میشود تجربه منحصربفردی داشته باشند.
وی با بیان اینکه ظرفیتهای فلسفی و کلامیِ برداشت ما از هستی لزوما به معنای جذاب بودن جهانبینی ما نیست، گفت: یکی از مشکلات ما طلاب این است که در مواجهه با مردم از منظر ضرورتهای عقلی و نقلی و فلسفی و کلامی ورود پیدا میکنیم و دنبال این هستیم که مخاطب خود را صرفا از نگاه عقلی و نقلی متقاعد کنیم و بگوییم جهانبینی ما ضرورت دارد و مانند ما بیاندیشید؛ در حالی که غالب انسانها مسلک خود را نه بر اساس ضرورتهای کلامی بلکه بر اساس زیباییها و جذابیتها انتخاب میکنند.
تقوی با بیان اینکه شاید این فرموده امام صادق (ع) که «کونوا دعاة للناس بالخیر بغیر السنتکم لیروا منکم الاجتهاد و الصدق والورع» ناظر به همین موضوع باشد، گفت: علاوه بر گفتار، رفتار طلاب باید ویژگی دعوتکنندگی داشته باشد. ما میتوانیم در گفتار خود استدلال و جدل داشته باشیم و مخاطب را متقاعد کنیم ولی وقتی به ساحت رفتار ورود کنیم کار سختتر میشود.
وی با اشاره به اینکه عرصه نمایش عرصه سختی است، گفت: همانطور که تجربهی حقیقت تجربه غیرقابل وصفی است، تبدیل آن به هنرهای قابل نمایش به مراتب سختتر است. از آنجا که تصویر محدودیتهایی دارد، به طور مثال مفاهیمی مثل اخلاص به راحتی قابل بازنمایی در قاب تصویر نیست.
بر این اساس، تقوی خاطرنشان کرد: سختترین مواجهه طلبه با هنرهای نمایشی جایی است که آن تجربهزیستهی حاوی حقیقت و معارف که در قالب ضرورتهای فلسفی و کلامی است را چگونه به تصاویری تبدیل کند که از دریچه آن بتواند هستی و عالم را برای مخاطب جذاب و زیبا نشان بدهد.
وی به یکی از مشکلات موجود در عرصه هنرهای نمایشی پرداخت و گفت: در وضعیت فعلی جذابیتی که در هنرهای نمایشی خلق میشود چندان نسبتی با حقیقت ندارد، به این معنا که چه بسا بسیاری از آثار نمایشی ما بیانگر حقیقتهای تاریخی ما نباشد.
کارشناس هنرهای نمایشی با اشاره به اینکه تجربهزیستههای ضعیف باعث میشود نتوانیم حقایق را به خوبی روایت کنیم، افزود: اگر ما به لحاظ روحی آشفته باشیم طبیعتا حقیقت را مخدوش میبینیم و جذابیت را در فضایی سیاه و پوچ دنبال خواهیم کرد. در حالی که هنرهای نمایشی نیازمند آبشخوری از حقیقت هستند و این ظرفیت و استعداد در فضای دینی ما قابل دستیابی است.
تقوی با بیان اینکه برخی از طلاب و روحانیون آنچنان در فضای فلسفی و فقهی و علمی تنفس کردهاند که توانایی تبدیل ذهنیت علمی خود به نگاه تصویری را ندارند، گفت: لذا آثار نمایشی که طلاب خلق میکنند غالبا به سمت شعارزدگی میرود، چون آن ضرورتها در ذهنشان تبدیل به زندگی نشده و برای ضرورتهای عقلی و علمی خود معادل داستانی و تصویری پیدا نمیکنند.
به گفته تقوی، اگر ضرورتهای عقلی و علمی با معادل تصویریشان تلفیق شود، با جذابیتی مواجه میشویم که ریشه در حقیقت دارد و میتواند هنر متعالی را به تصویر کشیده و رسالت طلبگی روحانیت را تکمیل کند.
وی افزود: دین زمانی میتواند خودش را نشان بدهد و قابل عرضه برای جهانیان باشد که در همین زندگی روزمره که همه تجربه میکنند، به دور از شعار دادن، به تصاویر جذاب و دوستداشتنی تبدیل شود.
تقوی ساحَت هنرهای نمایشی را سختترین ساحت تبلیغ دین برشمرد و گفت: به عنوان مثال در خطابه یک مونولوگ جریان دارد و مخاطب جایگاه طلبه به عنوان خطیب روی منبر را پذیرفته است. اما اگر بخواهیم مفهومی مثل جهاد که شباهت زیادی به جنگ طلبی دارد و به ظاهر میتواند با معناهای نزدیک به خود اشتباه گرفته شود را به تصویر بکشیم کار بسیار دشواری است که در نهایتِ زیبایی به تصویر کشیده شود بطوری که مخاطب بعد از دیدن اثر ما دوست داشته باشد یک زندگی جهادی را تجربه بکند.
وی عرصه هنرهای نمایشی را اوج زورآزمایی طلاب در انتقال آنچه از دین تجربه میکنند دانست و گفت: طلاب در این عرصه میتوانند خود را در معرض قضاوت مخاطب قرار بدهند، با شرایطی که رقبای آنان دست بازتری دارند و برای جذب مخاطب محدودیتهای طلاب را ندارند و میتوانند از هر روشی مثل غرایض حیوانی مخاطب بهره بگیرند.
تقوی با اشاره به اینکه طلاب در یک جنگ نابرابر هستند و کارشان بسیار دشوار است، افزود: فهم جهان تصویر بسیار حائز اهمیت است. تجربهزیسته معنوی کافی نیست و باید به همان اندازه ادبیات تصویر را شناخت و به زبان تصویر حرف زد و خوب روایت کرد تا بتوان در این جنگ نابرابر تا حدودی مرام و مسلک دینی را به نمایش گذاشت.
وی در پایان خاطرنشان کرد: اگر بتوانیم آثاری خلق کنیم که هم ریشه در حقیقت داشته و هم زبان هنر را رعایت کرده باشند، قطعا آن فطرتهای سالم و جویندگان حقیقت را با خود درگیر و همراه خواهیم کرد. لذا هنرهای نمایشی بستر خوبی برای تبلیغ دین است از این جهت که طلابی که این جنس از تجارب را دارند، میتوانند تجربههایشان را به یک جهانبینی زیبا برای مخاطب تبدیل کنند.